جنگ نرم و دشمن شناسی

جنگ نرم  مترادف اصطلاحات بسیاری در علوم سیاسی و نظامی می باشد.در علوم نظامی از واژه هایی مانند جنگ روانی یا عملیات روانی استفاده می شود و در علوم سیاسی می توان به واژه هایی چون بر اندازی نرم ، تهدید نرم ، انقلاب مخملین  و اخیرا به واژه انقلاب رنگین اشاره کرد.

در تمامی اصطلاحات بالا هدف مشترک تحمیل اراده گروهی بر گروه دیگر بدون استفاده از راه های نظامی است.امروزه به واسطه رشد روز افزون وسایل ارتباطی جمعی از قبیل اینترنت و ماهواره معادلات گذشته در تنظیم روابط بین کشور ها تا حدود زیادی به هم خورده و جای خود را به معادلات جدیدی سپرده و به کار گیری مستقیم زور برای رسیدن به هدف ، جای خود را به شیوه های نوین القاء تفکرات باری مداخله در امور داخلی کشور ها داده است.هر چند از وضع اصطلاح ،قدرت نرم و جنگ نرم مدت طولانی نمی گذرد ولی در واقع این فرآیند از نخستین روزهای حیات اجتماعی بشر وجود داشته است و اعمالگران قدرت در کنار شکل سخت خود؛ از روش های نرم ولی ژرف  هم برای تاثیر گذاری بهره می برده اند.اصولا جنگ هایی که از نوع نظامی است و از وسایل و ادوات نظامی در ان استفاده می شود؛ به عنوان جنگ سخت یا hard war  مشهور است.ولی اگر در این جنگ از وسایل و ادوات و کالاهای فکری و فرهنگی استفاده شود، اصطلاحا به آن soft war  یا جنگ نرم اطلاق می کنند.بنابر این شاخصه جنگ نرم، استفاده از ابزار های فکری و فرهنگی است که برای جنگ نرم اصطلاحات مختلفی وضع شده است.

آنچه با عنوان «soft war» یا جنگ نرم مطرح می شود در ادبیات غرب بیشتر به قدرت نرم یا «soft power» شناخته شده است.بنابراین، واژه جنگ نرم «soft war» در برابر جنگ سخت «hard war» کاربرد دارد.البته گاهی به جای جنگ از واژه های تهدید یا قدرت استفاده می شود ولی در نهایت معمولا به یک مفهوم ختم می شود.نظریه جنگ نرم طی دهه های اخیر وارد ادبیات سیاسی شده اشت.در این باره منسجم ترین کتابی که با عنوان «soft power» یا قدرت نرم انتشار یافته به جوزف نای تعلق دارد.وی معتقد است مبنای قدرت سخت یا جنگ سخت بر «اجبار» و مبنای قدرت نرم بر «اقناع» است او بر خلاف بعضی از صاحب نظران ، اقتصاد و دیپلماسی را در زیر مجموعه قدرت سخت قرار داده و تنها از رسانه به عنوان قدرت نرم نام برده است.البته اگر مبنای قدرت سخت بر اجبار و مبنای قدرت نرم بر اقناع باشد می توان به این تفکیک جوزف نای خورده گرفت.چرا که رسانه ، اقتصاد و دیپلماسی می توانند در ذیل هر دو عنوان سخت یا نرم قرار گیرند.نرم یا سخت بودن آن بستگی به این دارد که در نهایت برای وادار کردن طرف مقابل به انجام کاری یا باز داشتن او از کاری استفاده می شود یا از این ها به عنوان یک اقدام تشویقی و اقناعی استفاده می شود اما به هر حال در اینکه امروز استفاده از قدرت نرم برای تامین منافع ملی و تمامیت ارضی و حفظ کشور یک ضرورت است و مراقبت از کشور در برابر تهدید نرم حیاتی است ، اختلافی وجود ندارد.

مهمترین ویژگی جنگ نرم،(به ویژه با ورود اینترنت و گسترش آن) کاهش خونریزی و تلفات انسانی است.به طوری که در مقاطع تاریخی قرن حاضر موارد متعددی داریم که مناقشه ها و تنش ها بدون خونریزی (به هر حال به سود یک طرف) پایان گرفته ،رژیم هایی عوض شده و یا شبه انقلاب هایی بدون خشونت شکل گرفته است.به علاوه، جنگ نرم باعث کوتاه تر شدن جنگ ها و برخورد های فیزیکی و در نتیجه کمتر شدن هزینه های مالی ارتش ها و جنگ ها شده است.در نهایت برنده جنگ ،بازیگرانی هستند که بیشترین بهره را از ابزار های جنگ نرم و شیوه های آن ببرند.به طور کلی جنگ نرم در برابر جنگ سخت در حقیقت شامل هر گونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه ای است که جامعه هدف یا گروه هدف را نشانه می گیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش ،رقیب را به انفعال یا شکست وا میدارد.نگاهی به گذشته جنگ نرم نشان می دهد که در طول تاریخ بشر ،از همان ابتدا که جنگ سخت آغاز شد ،عملیات روانی ، جنگ نرم و نوعی اعمال قدرت نرم است.اولین کسی که روی این مسئله کار کرده است ،«سان تزو» است که در کتاب «هنر جنگ» نکته ای را مطرح می کند و می گوید:«می شود جنگید ،اما مهم ترین کار این است که شما در یک نبرد بدون جنگ،پیروزی را به دست بیاورید!»چیزی که او مد نظر قرار داده ،همان عملیات روانی و جنگ نرم است.باید به استراتژی های و روحیه او حمله کرد؛ به گونه ای که آنها بپذیرند که شکست خواهند خورد.اگر کسی در ذهنش بپذیرد که شکست می خورد ،حتما در دنیای واقع نیز شکست خواهد خورد.زیرا آنچه فرد را به مقاومت تشویق می کند ،روحیه است.

در یک تعریف کامل تر می توان گفت ،جنگ نرم یک اقدام پیچیده و پنهان متشکل از عملیات های سیاسی ، فرهنگی و اطلاعاتی توسط قدرت های بزرگ جهان برای ایجاد تغییرات دلخواه و مطلوب در کشور های هدف است  و هدف از این جنگ ،ایجاد تغییر در ارزش ها و فرهنگ های ملت ها است تا علاقه و نوع رفتار آنها را چه از نظر سیاسی و چه فرهنگی و چه اجتماعی به سمت رفتار مطلوب خود تغییر دهند تا ملت ها هدف درست همان چیزی را بخواهند که مد نظر قدرت های بزرگ است.

انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) مهمترین حرکت سرنوشت ساز در طول تاریخ ایران بوده و منافع کشور های استعماری را در منطقه به خطر انداخته است.پس از پیروزی انقلاب اسلامی دشمنانی که سال ها برای جلوگیری از گسترش اسلامی تلاش کرده بودند به ناگاه با انقلابی عظیم با هویت اسلامی آن هم اسلام ناب محمدی روبرو شدند و از تمام ظرفیت های خود برای براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی استفاده کردند که حمایت از جریانات جدایی طلبانه ، منافقین داخلی و جنگ تحمیلی از جمله این اقدامات بوده است.اما از آنجا که این رویکرد نتوانست برای آنها فایده ای داشته باشد به ناچار استراتژی خود را تغییر دادند.هم اکنون استراتژی آمریکا برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی مبتنی بر اقدامات غیر نظامی و نرم در کنار تهدید به اقدام نظامی است.پدیده جنگ نرم که هم اکنون به عنوان پروژه ای عظیم علیه جمهوری اسلامی ایران در حال تدوین و اجراست در شاخص هایی مانند ایجاد نابسامانی اقتصادی ،شکل دادن به نارضایتی در جامعه، تاسیس سازمان های غیر دولتی با اهداف خاص و در حجم گسترده ،جنگ رسانه ای ،عملیات روانی برای ناکارآمد جلوه دادن دستگاه اداری و اجرایی دولت ،تضعیف حاکمیت از طریق روش های مدنی و ایجاد ناتوی فرهنگی متبلور می شود/.


+ نوشته شده توسط : سید میثم | مسافران آسمانی [ مسافر] |