مرگ بر اسرائیل مرگ بر اسرائیل مرگ بر اسرائیل مرگ بر اسرائیل

حجاب و عفاف به عنوان دو ارزش در جامعه بشری و بویژه جوامع اسلامی مطرح است. همواره این دو واژه در کنار هم به کار برده می‌ شوند و در نگاه اول به نظر می ‌آید هر دو به یک معنا باشند اما با جستجو در متون دینی و فرهنگنامه‌ ها به نکته قابل توجهی می ‌رسیم و آن تفاوت این دو واژه است. در برخی کتب لغت حجاب را این ‌گونه تعریف کرده‌اند: «الحجاب، المنع من الوصول» حجاب یعنی آن چه مانع رسیدن می‌ شود. برخی گفته‌اند حجب و حجاب هر دو مصدر و به معنای پنهان کردن و منع از دخول است و به عنوان شاهد آیه شریفه«و من بیننا و بینک حجاب»‌(فصلت، آیه 5) را ذکر کرده‌اند.

ادامه مطلب...

+ نوشته شده توسط : سید میثم | مسافران آسمانی [ مسافر] |


 

تا به حال روی سنگ مزار شهید گمنام را خوانده اید؟

 نخوانده اید؟ البته چیزی هم رویش ننوشته، شاید فقط محل شهادت یا اسم عملیات.

یعنی کمترین اطلاعاتی که از یک انسان می تواند در حافظه تاریخ بماند. پس کو تاریخ و محل تولد؟ کجاست نام پدر و مادر؟

ولی مهمترین چیزی که از او نمی دانیم نامش است.

" نامی که اکنون گمنام شده "

نامی که روز تولدش پدر و مادرش با چه پرواز خیالی بر او نهادند.

با تولد فرزندشان خیال و فکرشان به آینده های دور پر کشید، به آنجایی که... نمی دانم. چرا دروغ بنویسم وقتی از فکر و دل آنها خبری ندارم!

اما مگر چند تن از ما وقتی با نام و نشان کامل دفن می شویم در حافظه تاریخ می مانیم. خانه آخرش آنکه نزدیکانمان کمی چهره و خاطراتمان را آنهم برای مدتی اندک به یاد نگاه می دارند. اما شهید، اگر حتی در ذهن من و شما و تاریخ نماند و اگر ندانیم نامش چه بوده، موهبت و لطفی بزرگ نصیبش گشته، او بعد از مرگش، بعد از آنکه بر جسدش سنگ نهاده اند، زنده است و نزد پروردگارش روزی می خورد. من و شما هم از روزی پروردگارمان می خوریم اما در زمین خاکی و نزد... نمی دانم، نمی نالم، شهید از جانش، از نامش گذشت و بر چنین سفره ای نشست و من و تو ..........

حال تو خود بگو کدامینمان گمنامیم  

من و تو یا آنکه تنها اسمش گمنام است
                          
بعونک یالطیف


+ نوشته شده توسط : سید میثم | مسافران آسمانی [ مسافر] |


عید سعید غدیر خم بر عاشقان امامت و ولایت مبارک باد.

غدیر، سرچشمه همیشه جوشان ولایت است که از سینه تفتیده «خم» به جام محبت دوست داران پیامبر و خاندانش جارى است. غدیر، شایسته هر ثناست که وحى از او پیراست و محمد بدو آراست و اسلام از او برخاست. غدیر، تفسیر بدر و احد و شأن نزول صفین و نهروان است. بدر، عدالت مى خواست؛ احد، شجاعت آرزو مى کرد؛ خیبر تماشاى صداقت را تمنا داشت و غدیر، آمین آن همه ثنا و دعا بود. غدیر، روز انسان است. غدیر، تداوم رسالت محمد صلى الله علیه و آله در ولایت على علیه السلام است. غدیر، عید پیمان و میثاق و عهد است. غدیر، عید عدالت و رهبرى است.عید امامت و ولایت بر عاشقان مبارک.


+ نوشته شده توسط : سید میثم | مسافران آسمانی [ مسافر] |


سال روز تشکیل بسیج مستضعفان به فرمان حضرت امام خمینی (ره)و هفته بسیج گرامی باد.

                            

 بسیج مدرسة عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته‌های رفیع آن اذان شهادت و رشادت سرداده‌اند.                                                     حضرت امام خمینی (ره)

هفته بسیج، بزرگداشت جان‏فشانى‏هایى است که براى سربلندى این سرزمین صورت گرفته است. گمان غلطى است اگر بسیج را حاصل جنگ تحمیلى یا انقلاب اسلامى بدانیم. بسیج، فهم درست اتحاد ، اراده و اخلاص مسلمانان است که با ظهور اسلام تولد یافته و در ملت‏هاى مسلمان رشد کرده است . هوشمندى حضرت امام خمینى رحمت ‏الله علیه و عدالت‏ خواهى میلیون‏ها انسان با ایمان ، تنها ، تبلور دوباره بسیج در عصر حاضر بود. این مقاله، شامل پیام‏هایى است که هر کدام گوشه‏اى از برنامه‏ها ، ویژگى‏ها و آرمان‏هاى بسیج را به همراه دارند.

ادامه مطلب...

+ نوشته شده توسط : سید میثم | مسافران آسمانی [ مسافر] |


این پژوهش با توجه به دیدگاههای ولی امر مسلمین حضرت آیت الله خامنه ای شاخصهای بسیج ایده آل را به دست می دهد . ابعاد اساسی این دیدگاه شامل اهداف ، وظایف اساسی ، سازمان ، نظام فکری بسیج است که یافته های حاصل ازنظرات مقام معظم رهبری بر این نکات تاکید دارد :

اهداف فرهنگی ، تربیتی بسیج مهمترین اهداف است ؛دفاع از جمهوری اسلامی ،مهمترین اهداف بسیج است مردمی کردن امنیت مهمترین شاخص اهداف امنیتی است ؛ بصیرت مهمترین عامل در نظام دفاعی همه جانبه جمهوری اسلامی به شمار می رود ؛ آگاهی مسلمانان مهمترین شاخص نظام دفاعی همه جانبه اسلام است ؛ نقش محوری در دفاع مقدس مهمترین دستاورد بسیج به شمار می آید ؛ روحیه یأس مهمترین آفت برای بسیج است ؛ کسب آمادگی مهمترین اصل از اصول بسیج است .

ادامه مطلب...

+ نوشته شده توسط : سید میثم | مسافران آسمانی [ مسافر] |


بسم الله الرحمن الرحیم

سردار رشید اسلام و پرچمدار جهاد و شهادت، برادر شهید، حاج حسین خرازی به لقاء الله شتافت و به ذخیره ای از ایمان و تقوا و جهاد و تلاش شبانه روزی برای خدا و نبردی بی امان با دشمنان خدا، در آسمان شهادت پرواز کرد و بر آسمان رحمت الهی فرود آمد. او که در طول 6  سال جنگ قله هایی از شرف و افتخار را فتح کرده بود اینک به قله رفیع شهادت دست یافته است و او که هل من ناصر ینصرنی زمان را با همه وجود لبیک گفته بود اکنون به زیارت مولایش امام حسین (ع) نایل آمده است و او که در جمع یاران لشگر سرافراز امام حسین (ع) عاشقانه به سوی دیار محبوب می‌تاخت، پیش از دیگر یاران، به منزل رسیده و به فوز دیدار نایل آمده است. آری، او پاداش جهاد صادقانه خود رااکنون گرفته و با نوشیدن جام شهادت سبکبال، در جمع شهدا و صالحین درآمده است. زندگی و سرنوشت این شهید عزیز و هزاران نفس طیبه‌ای که در این وادی قدم زده‌اند، صفحه درخشنده‌ای ازتاریخ این ملت است. ملتی که در راه اجرای احکام خدا و حاکمیت دین خدا و دفاع از مستضعفین و نبرد با مستکبرین، عزیزترین سرمایه خود را نثار می‌کند و جوانان سرافرازش پشت پا به همه دلبستگی‌های مادی زده پای در میدان فداکاری نهاده و با همه توان مبارزه می‌کنند و جان بر سر این کار می‌گذارند. چنین ملتی بر همه موانع فائق خواهد آمد و همه دشمنان را به زانو در خواهد آورد. ما پس از هشت سال دفاع مقدس همه جانبه و 6 سال تحمل جنگ تحمیلی، نشانه‌های این فرجام مبارک را مشاهده می‌کنیم و یقینا نصرت الهی در انتظار این ملت مؤمن در مبارزه ایثارگر است...سید علی خامنه‌ای10/12/1365


+ نوشته شده توسط : سید میثم | مسافران آسمانی [ مسافر] |


بسم الله الرحمن الرحیم

یا الله یامحمد یا علی ا فاطمه یاحسن یاحسین یاعلی یامحمد یاجعفر ، یا موسی ، یا علی یا محمدیا علی یا حسن یا مهدی (عج) و تو ای ولی مان یا روح الله و شما ای پیروان صادق شهیدان
خدایا چگونه وصیتنامه بنویسم در حالیکه سراپا گناه و معصیت و سراپا تقصیر و نافرمانیم ، گرچه از رحمت و بخشش تو نا امید نیستم ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم می ترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم . یا رب العفو . خدایا نمیرم در حالیکه از ما راضی نباشی ای وای که سیه روی خواهم بود . خدایا چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی هیهات نفهمیدم . خون باید میشدی و در رگهایم جریان می یافتی ، ... و سلولهایم یا رب یا رب می گفت . یا ابا عبدالله شفاعت ، آه چقدر لذت بخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربش ولی چه کنم تهیدستم، خدایا قبولم کن ، سلام بر روح خدا نجات دهنده ما از عصر حاضر ، عصر ظلم و ستم ، عصر کفر و الحاد ، عصر مظلومیت اسلام و پیروان واقعیش، عزیزانم اگر شبانه روز شکرگزار خدا باشیم که سرباز راستین و صادق این نعمت شویم خطر وسوسه درونی و دنیا فریبی را شناخته و حذر باشیم که صدق نیت و خلوص در عمل تنها چاره‌ساز ماست، ای عاشقان ابا عبدالله بایستی شهادت را در آغوش گرفت ، و گونه ها بایستی از حرارت و شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند . بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل نمائیم تا بلکه قدری از تکلیف خود را در شکرگزاری بجا آورده باشیم .وصیت به مادر و خواهر و برادرانم و اهل فامیل ، بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست ، همیشه بیاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید ، پشتیبان و از ته قلب مقلد امام باشید ، اهمیت زیادی به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است .همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید ، و رسالت آنها را در رسالت خود بدانیم و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت دهید که سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح وارث حضرت ابوالفضل برای اسلام به بار آیند . از همه کسانی که از من رنجیده اند و حقی بر گردن من دارند طلب بخشش دارم و امیدوارم خداوند مرا با گناهان بسیار بیامرزد .خدایا مرا پاکیزه بپذیر .        مهدی باکری


+ نوشته شده توسط : سید میثم | مسافران آسمانی [ مسافر] |


یکی از روزها صدای بگو ومگوهایی که از سنگر محمد حسین شنیده می شد ، توجه ما را جلب کرد .گویا حسین ریزه قصد داشت به خط مقدم برود اما فرمانده اجازه نمی داد .او اصرار می کرد وخواهش ، که بگذارید من هم به خط بیایم .فرمانده هم تاکید داشتند : « حسین آقا حالا برای شما زود است .»او که دید پا فشاری اش فایده ای ندارد ، قاطع و درکمال ادب واحترام گفت : « من به شما ثابت می کنم که زود نیست ! ... » چند روز بعد همه متوجه غیبت محمد حسین شده ، نگرانی وجودشان را فرا گرفته بود.اما تلاششان نیز برای یافتن او بی فایده بود .که روز بچه ها چشمشان به عراقی کوتاه قدی افتاد که به سمت خاکریز خود می آمد . صبر کردند تا اسیرش نمایند.کمی که جلو تر آمد ، دیدند حسین ریزه است که لباس عراقی ها را به تن کرده و سلاحشان را به دوش گرفته ...« همان مو قع نزد فرمانده رفت .در پا سخ نگاههای پرسشگر وتاحدودی عصبانی او گفت : « خودتان گفتید به خط رفتن برای من زود است .من به آنجا رفتم ،یک عراقی را دست خالی کشته ، لباس و پو تین وسلاح او را به همراه آوردم تا ثابت کنم اراده و عشقم از جثه ام بزرگتر است .»


+ نوشته شده توسط : سید میثم | مسافران آسمانی [ مسافر] |


 

در اینجا متن وصیت نامه شهیدی را خواهید خواند که اعلام می دارد موفق به دیدار حضرت صاحب الزمان (عج) شده است .

شهید مهندس «مصطفی ابراهیمی مجد»، فرزند احمد در سال 29/7/1333 در تهران دیده به جهان گشود. وی در سال 26/6/ 1360در منطقه عملیاتی دارخوین به شهادت رسید. پیکر مطهر این شهید در گلزار شهدای بهشت زهرا ( س ) تهران در قطعه 24 ردیف 95 شماره 24 به خاک سپرده شده و روزانه توجه زائران بسیاری را از اقصی نقاط کشور و حتی دنیا به زیارت مزارش جلب می نماید.

شهید مصطفی ابراهیمی مجد

بسم الله الرحمن الرحیم

استغفرالله

من مصطفی ابراهیمی مجد ،دعای فوق را که در زیارت حضرت صاحب الامر آمده تا به انتها جزو اعتقاد خود دانسته و این زیارت را به این جهت بیشتر متذکر شدم چون در انتهای دعا امام عصر(عج) را ادامه مطلب...

+ نوشته شده توسط : سید میثم | مسافران آسمانی [ مسافر] |



وقتی اسیر شدیم از همه رسانه ها آمده بودند برای مصاحبه و در واقع مانور قدرت و استفاده تبلیغاتی روی اسرای عملیات بود. نوبت یکی از بچه های زرنگ گردان شد. با آب و تاب تمام و قدری ملاطفت تصنعی شروع کردند به سوال کردن.

یکی از مأموران پرسید: 

پسر جان اسمت چیه؟
- عباس.
- اهل کجا هستی؟

- بندرعباس.
- اسم پدرت چیه؟
می گویند حاج عباس!

گویی که طرف بویی از قضیه برده بود پرسید:
- کجا اسیر شدی؟شت عباس!
افسر عراقی که اطمینان پیدا کرده بود طرف دستش انداخته و نمی خواهد حرف بزند به ساق پای او زد و گفت:
- دروغ میگی!
و او که خودش را به موش مردگی زده بود با تظاهر به گریه کردن گفت:


- نه به حضرت عباس! م


+ نوشته شده توسط : سید میثم | مسافران آسمانی [ مسافر] |


<   <<   6   7   8   9   10      >